حرفام با خودم !

یه جای خلوت برای زدن حرفایی که همه نباید بشنون!

حرفام با خودم !

یه جای خلوت برای زدن حرفایی که همه نباید بشنون!

ماه گرفتگی !

سلام . 

دیشب ماه گرفتگی بود من هم با دوربین قراضه ام چند تا عکس گرفتم . گفتم بزارم تو وبلاگ .  

امیدوارم خوشتون بیاد .  

 

ghasam.blogsky.com 

 

 

ghasam.blogsky.com 

 

 ghasam.blogsky.com 

 

ghasam.blogsky.com

 

 

ghasam.blogsky.com 

 

 

 

خاطراتت را از من مگیر.

لحظه های عزیمتت را
به من بسپار
که از افق رویاهایم
آن ها را رشد دهم.
می دانم که میوه های درخت یاد تو
در ذهن همیشه مست من
رنگی از شراب ارغوانی داشت.
مرا میان فاصله های دو پیوستن
مرا میان ساعت ها
دوست بدار.

پس همیشه شاد باش و بخند .

پس همیشه شاد باش و بخند

چرا ناراحتی؟ ممکن است هرروز فقط با دو حالت رو به رو شوی وقتی که حالت خوب است یاوقتی که مریض هستی

اگر حالت خوب باشد که موردی برای ناراحتی وجود ندارد، اما وقتی مریض هستی، باز هم با دو حالت روبرو می شوی : حالت اول وقتی است که در حال خوب شدن هستی و حالت دوم وقتیاست که داری از دنیا میری

اگر حالت رو به بهبودی است که موردی برای ناراحتی وجودندارد ، اما اگر در حال مردن هستی، باز هم با دو حالت روبرو می شوی یا به بهشت میروی یا به جهنم

اگر به بهشت بروی که موردی برای ناراحتی وجود ندارد اما اگربه جهنم بروی ، آنجا دوستان زیادی در انتظارت هستند که حتی وقت نمی کنی برای آنها دست تکان بدهی

پس همیشه شاد باش و بخند
هرگز برای غروب کردن خورشید گریه نکن زیرا آن وقت، اشک هایت به تو مجال نمیدهند تا زیبایی های ستاره را ببینی.  

هیچ چیز در دنیاارزش ناراحت شدن را ندارد، اگر باور نداریاین مطلب را بخوان

خونه تکونی !

سلام بچه ها .   

به نظرم خیلی وبلاگم گرفته بود قالبشو عوض کردم .  

از این به بعد هم مطالبی متفاوت میذارم که اینقدر دل خودم و شماها 

هم نگیره ! 

 

اول از همه پیشاپیش روز پدر رو به تمامی پدران عزیز و زحمتکش تبریک میگم .  

قدر پدرانتون و محبتشون رو بدونید چون وقتی که از پیشتون برن اون وقته که میفهین چیو از دست دادید .   

 

زندگی زیبا تر است اگر بابا دوباره به من آب میداد  

اما چه خوب دور از خاکستری های عالم است  

 

 

 

 

خروج ممنوع!

دیروز سر همین کوچه ایستاده بودم

نگاه کردم

خیالم راحت شد

«ورود ممنوع» نبود

آنقدر ذوق کردم

که توجه نکردم

به آن دو تابلوی به ظاهر بی خطر

که به طرز احمقانه و خطرناکی کنار هم بودند

«یک طرفه»

«بن بست»!

و اکنون ایستاده ام

اینجا

در انتهای این کوچه احمق!!

در انتهای این «خروج ممنوع!» 

 

 

 

 ************************** 

رو به دیوار می ایستم

در اندیشه پشت دیوار نیستم اما….

تو میگویی: “به تو چه؟!”

اما من پیش چشم تو ام!

و اگر لحظه ای نبینی مرا….

تو به دنبال چه میگردی؟

بهانه ای برای نماندن؟

لازم نیست!

بهانه ای برای شکستن؟

لازم نیست!

دیگر به خودم قول داده ام فریاد نزنم

آرام ایستاده ام

مثل یک مرد!

گریه نمیکنم

نه از بودن و نه از نبودن تو!

نمیخواهم به پایم بیفتی!

من برای ماندنت حتی خواهش نمیکنم

برای رفتنت نیز!

خواستی برو

خواستی بمان

اصلا “به من چه؟!” 

 

 

......

دلم گرفته آسمون نمیتونم گریه کنم

شکنجه میشم از خودم نمیتونم شکوه کنم

انگاری کوه غصه ها رو سینه من اومده

آخ داره باورم میشه خنده به ما نیومده

دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترم

تو روزگار بی کسی یه عمر که دربدرم

حتی صدای نفسم میگه که توی قفسم

من واسه آتیش زدن یه کوله بار شب بسم

دلم گرفته آسمون یکم منو حوصله کن

نگو که از این روزگار یه خورده کمتر گله کن

منو به بازی میگیره عقربه های ساعتم

برگه ی تقویم میکنه لحظه به لحظه لعنتم

آهای زمین برای من یه لحظه تو نفس نزن

نچرخ تا آروم بگیره یه آدم شکسته تن 

 

. . . یاد گرفتم . . .
به خاطر کسی که دوسش دارم باید دروغ بگم

. . . یاد گرفتم . . .
هیچ وقت هیچ کس ارزش شکستن غرورمو نداره

. . . یاد گرفتم . . .
تو زندگیم اونی که دوسم داره هر روز دلشو به بهونه ای بشکنم

. . . یاد گرفتم . . .
گریه های هیچ کس رو باور نکنم

. . . یاد گرفتم . . .
بهش هیچ وقت فرصت جبران ندم

. . . یاد گرفتم . . .
هر روز دم از عاشقی بزنم ولی خودم عاشق نباشم